صدا کن مرا, صدای تو خوب است
پنجشنبه ای که گذشت مشغول جمع و جور و آماده شدن برای زدن به جاده بودیم برای شروع یه سفر یهویی که آوای زیبای تو مابین غرغرکردنات و به یاری طلبیدنات باعث شد مکثی کنیم و دست از همه چی بکشیم و آفرین بگیمت و در آغوش بگیریمت. به زیبایی هر چه تمام تر گفتی :"با... با". از اون به بعد به اراده ی خودت بابا رو صدا میزنی و غرق در شادی میشیم. البته گاهی مامان هم از بین آواهایی که تکرار میکنی بگوش میرسه ولی منتظر تمام اراده ت برای ادای این کلمه هستم عشقم.
نویسنده :
مامان فريبا
8:44